ترسیم حالات حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر
چه آتشیست که در حرف حرف آب نشسته که روضه خوانده که بر گونهها گلاب نشسته؟ صدای آه بلند است گـوشه گـوشۀ تکـیه چه نالههاست که در روضۀ رباب نشسته کدام سو بدود چـشمهای خـستۀ این زن که در مسیر نگاهش فقط سراب نشسته چه کردهاند که زیر عبا میآوریاش؟ آه! چه کردهاند که در چشمهاش خواب نشسته؟ چه دیر میگذرد! کو صدای گریۀ اصغر؟ میان خیمه زنی غرق اضطراب نشسته کـشیده روی سرش باز چادر عربی را درست مثل سؤالی که بیجواب نشسته کسی نگفت در آن سرزمین چه دیده که یک سال رباب یکـسره در زیر آفـتـاب نـشـسـته |